دیدار دوباره مامان و بابا با دختر طلا
سلام دختر طلا مامان - خوبی عشقم . امروز دلم برات یه عالمه تنگ شده بود . اینهوااااااااااا من بشم فدای تو اگه خار بره به پای تو من میمیرم برای تو امروز صبح مامان از 6 صبح بیدار بودم منتظر بودم تا بابا ج...
نویسنده :
افسانه
14:14